روزگاری با قلم نی آشنایی داشتم می نوشتم گاه با آن همنوایی داشتم
روزگاری با قلم با مرکب با رنگ ها با خط و شعر و قلمدانم هوایی داشتم
می نوشتم رو کاغذ می کشیدم روی بوم با صدای لرزش نی هم صدایی داشتم
در شبی نقاشی و خط و قلمدان کوچ کرد کاش برگردد زمان که صفایی داشتم
برگرفته از وبلاگ با من رک باش
سلااااام اقااحسان واقعااااااااا شعرات عالی خیلی قشنگه خوشحام میکنی بهم سربزنی
خیلیقشنگ نوشتی افرین همه روخوندم
ممنون که سرزدی خانوم.حتما یه سر میام
سلام آقا احسان اولا تشکر می کنم که وبلاگم سر زدی خوشحال شدم لینکت میکنم چون از وبلاگت خوشم اومد امیدوارم ادامش بدی منم قول میدم همیشه بخونمش اما وبلاگ من....چیز خاصی واسه خوب بودن نداره اینم که دارم لینکت می کنم واسه این نیست که لینکم کنی اتفاقا خواهش میکنم این کارو نکنی تا وقتی واقعا ازش خوشت بیاد چون اگه چند پست پایین ترشو خونده بودی میدیدی نوشتم تبلیغاتی لینک نمی کم
ممنونم از اینکه به وبلاگم سر زدی.متاسفانه به دلایلی نمیتونم زیاد بیام وبلاگ اما سعی میکنم هر موقع که اومدم آپ کنم.
ممنون
سلام اقا احسان...
واقعا قشنگ مینویسی...
سلام کیمیا خانوم
خواهش میشه .... شما قشنگ میبینی
خوبه آدم واسه حفظ احترام خودشم شده شما شما حرف بزنه،آقا احسان وبلاگت خوبه اما بهتره سنگین تر ، مودبانه تر حرف بزنی....
واسه خودت میگم...
ما که بی ادبانه نحرفیدیم که