بی تو ...
تنم از درد خسته میشه بی تو
لبم از حرف بسته میشه بی تو
دلم صد بار شکسته میشه وقتی
که تو با یاد از او دلشاد و مستی
نسیم باغ مهتابم تو بودی
رفیق و یار هر خوابم
تو بودی
شبا که عشق من سرمست
خوابه دل
دیوونه ام در اضطرابه
دو
چشم بی تاب من از حال رفته
از این خورشید ظلمت بی یار رفته
تو که بودی امیدم بار ور بود
تو که بودی نگاهم در و زر بود
عزیزم ای گلم بی تو نتانم
بیابم این دل و
جان و روانم
در این دشت چهل دختر
بی تو دیگر نگاهم
چون امیدم گشت پرپر
ولی
آگه باش ای پاک یارم
هنوزت دوست دارم دوست دارم
سلام...
بابا جان هر کی دوس داری اینقد مجید مجید نکن
چسبوندیش به ما هنوز پیغامم از طرف خودت میاری؟
هر کی ندونه فک میکنه من با این مجید شما چه داشتان دور و درازی دارم
قشنگ بود وبلاگت ...مرسی خبر کردی