نوشتن شعر و متن رو دوس دارم ... پس با اجازه !
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
«شراب عشق»
تویی که بودنت افکار پریشانم را آرام می کند.
تویی که همچون معلمی دلسوز مرا به کلاس درس زندگی می بری و الفبای عشق را به من می آموزی.
تویی که روح و روانم را از زندان تن آزاد می کنی ... آنگونه که از شوق رهایی به آسمان بی انتهای عشق می رسم.اما ...
اما آسمان عشق من تویی ... تو .
تویی آرامش روح و روانـــــــم فرح بخش لســان و ایــن لــبانم
تو آموزی به من درس رهایی یه درس مهر و عشق و جان فداییو من همیشه در آسمان تو پرواز میکنم.تو به من بال های پرواز تا افلاک را دادی اما چه سود !
اما چه سود که وقتی تو را می بینم فراموششان میکنم (!) و تو با نهایت عشق مرا در آغوش میکشی تا دوباره پرواز را بر من بیاموزی.
تو با آغوش خود در من نهادی توان و بال پرواز خدایی
چیست این راز ؟ چیست این شراب رازیانه ؟! و این همان شراب عشق است!
تویی که می خوری و می خورانی صد پیاله شراب عشق و مستی را کنی بر من حواله
1390/11/10
+++++++++++++++++
منتظر اتقادات ...