چندی است دلم به غم گرفتار شدست
این غصه به حدی است که بیمار شده است
چندی است که هم صحبت من نیست دلم
غم های جهان برسرم آوار شده است
شاید به خلاف موج های دل خود
پارو زده ام و او گرفتار شده است
شاید که نپرسیده ام از درد دلم
بیگانه به دل آمده غمخوار شده است
اکنون که به قهر رفته است این دل من
کار من بیچاره دگر زار شده است
پسر عاشقیااااااا!مطالب و شعرای جالبی بود.صفحه اول رو خوندم :دی
وقت کردی،یه سر هم به ما بزن،نظر بذار،خوشحال میشیم.بعله:دی
حتما میام ... راستی لینکم کن تا بلینکمت . بوس